سلامت روان
طبق تحقيقات انجام شده، عامل پيدايش بسياري ازنا سازگاري ها و نابهنجاري هاي رواني ناشي از تضادهاي ارزشي و عدم استقرار يك نظام ارزشي سازمان يافته در فرد ذكر شده است.
اسلام ويژگي هاي شخصيت نابهنجار و بيمار و به تعبير اسلامي «في قلوبهم مرض» را در بعد عقيدتي ، عاطفي ، عقلاني، شناختي و خصوصيات بدني بيان كرده است.
يكي از شرايط لازم جهت دست يابي به سلامت روان، برخورداري از يك نظام ارزشي منسجم مي باشد.
دراين مقاله به تعريف سلامت رواني و به7 ملاک داشتن رواني سالم از نظر ونتيز اشاره مي کنيم.در مطالعه بعد، سلامت رواني را از نظر اسلام مورد بررسي قرار خواهيم داد.
در آستانه قرن بيست و يكم، انسان مضطرب، افسرده و بحران زده ي عصر حاضر، بيش از هر زمان ديگري خود را درگير سؤال هايي اساسي مي يابد. مي توان بر اين نكته تأكيد كرد كه ارزش ها ،اساس و بنيان يكپارچگي شخصيت سالمند. در حقيقت، ارزش ها، سازمان دهنده هاي اصلي اعمال و رفتارهاي شخصيت رشديافته به شمار مي روند و سلامت روان، بي ترديد، محصول چنين شخصيتي است. با توجه به روابط موجود بين ارزش ها و سلامت روان، معيارهاي سلامت و بيماري رواني از ديدگاه اسلام مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد. اما پيش از اين، تعريفي از سلامت رواني ضروري به نظر مي رسد:
تعريف «سلامت روان»
تاكنون تعاريف متعددي از «سلامت روان» ارائه شده كه همگي بر اهميت تماميت و يكپارچگي شخصيت تاكيد ورزيده اند. گلدشتاين GOLDSTEIN K، سلامت رواني را تعادل بين اعضا و محيط در رسيدن به خود شكوفايي مي داند.چاهن (CHAUHANSS 1991) نيز سلامت رواني را وضعيتي از بلوغ روان شناختي تعبير مي كند كه عبارت است از حداكثر اثربخشي و رضايت به دست آمده از تقابل فردي و اجتماعي كه شامل احساسات و بازخوردهاي مثبت نسبت به خود و ديگران مي شود. در سال هاي اخير، انجمن كانادايي بهداشت رواني، «سلامت رواني» را در سه بخش تعريف كرده است:
بخش اول: بازخوردهاي مربوط به «خود»
شامل:
الف. تسلط بر هيجان هاي خود؛
ب. آگاهي از ضعف هاي خود؛
ج. رضايت از خوشي هاي خود.
بخش دوم: بازخوردهاي مربوط به ديگران شامل:
الف. علاقه به دوستي هاي طولاني و صميمي؛
ب. احساس تعلق به يك گروه؛
ج. احساس مسئوليت در مقابل محيط انساني و مادي.
بخش سوم: بازخوردهاي مربوط به زندگي شامل:
الف. پذيرش مسئوليت ها؛
ب. ذوق توسعه امكانات و علايق خود؛
ج. توانايي اخذ تصميم هاي شخصي؛
د. ذوق خوب كار كردن.
چاهن به ذكر پنج الگوي رفتاري در ارتباط با سلامت روان مبادرت ورزيده است:
1- حس مسئوليت پذيري: كسي كه داراي سلامت روان است، نسبت به نيازهاي ديگران حساس بوده و در جهت ارضاي خواسته ها و ايجاد آسايش آنان مي كوشد.
2- حس اعتماد به خود: كسي كه واجد سلامت رواني است، به خود و توانايي هايش اعتماد دارد و مشكلات را پديده اي مقطعي مي انگارد كه حل شدني است. از اين رو، موانع، خدشه اي به روحيه او وارد نمي سازد.
3- هدف مداري: به فردي اشاره دارد كه واجد مفهوم روشني از آرمان هاي زندگي است و از اين رو، تمامي نيرو و خلاقيتش را در جهت دست يابي به اين اهداف هدايت مي كند.
4- ارزش هاي شخصي: چنين فردي در زندگي خود، از فلسفه اي خاص مبتني بر اعتقادات، باورها و اهدافي برخوردار است كه به سعادت و شادكامي خود يا اطرافيانش مي انجامد و خواهان افزايش مشاركت اجتماعي است.
5- فرديت و يگانگي: كسي كه داراي سلامت روان است، خود را جدا و متمايز از ديگران مي شناسد و مي كوشد بازخوردها و الگوهاي رفتاري خود را توسعه دهد، به گونه اي كه نه همنوايي كور و ناهشيارانه با خواسته ها و تمايلات ديگران دارد و نه توسط ديگران مطرود و متروك مي شود.
ملاك هاي سلامت روان
ونتيز (.VENTIS LW 5991) سلامت روان را وابسته به هفت ملاك مي داند كه عبارتند از:
1- رفتار اجتماعي مناسب؛
2- رهايي از نگراني و گناه؛
3 - فقدان بيماري رواني؛
4 - كفايت فردي و خودمهارگري؛
5 - خويشتن پذيري و خودشكوفايي؛
6 - توحيديافتگي و سازماندهي شخصيت؛